کنسرتو ویولنسل در سی مینور، اپوس ۱۰۴، سی ۱۹۱، ساختهی آنتونین دورژاک در سالهای ۱۸۹۴-۱۸۹۵، یکی از مهمترین و رساترین آثار ویولنسل در رپرتوار رمانتیک محسوب میشود. این کنسرتو که در طول اقامت آهنگساز در ایالات متحده نوشته شده است، هم تأثیرات موسیقی آمریکایی و هم عمق سنت چک را منعکس میکند. این اثر در نیویورک تکمیل شد و برای اولین بار در سال ۱۸۹۶ در لندن، با تکنوازی ویولنسل، لئو استرن، به رهبری خود دورژاک، اجرا شد.

منابع و نسخههای دیگر
این کنسرتو از سه بخش تشکیل شده است: آلگرو، آداجیو، ما نون تروپو و فینال: آلگرو مدراتو، که هر کدام از غنای موضوعی و پیشرفت موسیقایی قابل توجهی برخوردارند. موومان اول با مقدمهای گسترده و ارکسترال آغاز میشود و پس از آن ویولنسل وارد گفتگویی احساسی با ارکستر میشود. تمهای اصلی متضاد هستند، از تغزل گرم گرفته تا درام شدید، که نشان دهنده بلوغ آهنگساز در تسلط بر فرم کنسرتانته است.
موومان دوم فضایی متفکرانه و تغزلی را با تأثیرات موسیقی آلمانی به ارمغان میآورد که در آن ویولنسل طیف گستردهای از احساسات درونی را بیان میکند. این بخشی عمیقاً شخصی است که به تکنواز این فرصت را میدهد که نه تنها تکنیک خود، بلکه حساسیت تفسیری خود را نیز نشان دهد. گفته میشود که دورژاک در این بخش از مرگ خواهر همسرش که در جوانی با او رابطه نزدیکی داشت، الهام گرفته است.
فینال کنسرتو پرانرژی و سرشار از سرزندگی است، اما نه بدون تأمل. دورژاک با افزودن یک شخصیت چرخهای به اثر، تمهایی از موومانهای قبلی را دوباره معرفی میکند. فینال، نت غافلگیرکنندهای از مالیخولیا را به ارمغان میآورد و اثر را با لحنی آرام و شاید حتی نوستالژیک به پایان میرساند، که در تضاد با قراردادهای پیروزمندانه کنسرتوهای رمانتیک آن دوره است.
این کنسرتو، پتانسیل بیانی ویولنسل را در موسیقی سمفونیک از نو تعریف کرد و آهنگسازانی مانند الگار، شوستاکوویچ و پروکفیف را تحت تأثیر قرار داد. دورژاک نشان داد که ویولنسل میتواند بدون از دست دادن صدای غنایی خود، در شرایط برابر با ارکستر رقابت کند. کنسرتو ویولنسل در سی مینور، شاهکاری از بلوغ هنری او، همچنان یکی از اجرا شدهترین و محبوبترین آثار این ژانر است.
Comments are closed.