کنسرتوی ویولنسل در لا مینور، اپوس ۱۲۹ اثر روبرت شومان، اثری احساسی و دروننگر است که با بسیاری از کنسرتوهای پر زرقوبرق دوران رمانتیک تفاوت دارد. این اثر در عرض دو هفته در اکتبر ۱۸۵۰ نوشته شد، در دورهای که شومان در شهر دوسلدورف فعالیت خلاقانهای داشت. کنسرتو بازتابی از سبک پختهٔ شومان است — آمیختهای از ملودیگرایی، نوآوری ساختاری، و ظرافت احساسی. برخلاف بسیاری از کنسرتوهای قرن نوزدهم که بر نمایش تکنیکی تأکید دارند، کنسرتوی شومان گفتوگویی عمیق بین ویولنسل و ارکستر ایجاد میکند که آن را به اثری منحصربهفرد در رپرتوار این ساز تبدیل کرده است.
ویولن سل: ژاکلین دو پرو / هادی: دانیل بارنبیم / ارکستر جدید فیلارمونیا
其他来源和链接
سلول: جکولین دو پرهرهبر ارکستر: دانیل بارنبویمارکستر نیو فیلارمونی
سلول: مستیislav روستروپوویچرهبر ارکستر: لئونارد برنستینارکستر ملی فرانسه
چلو: مارک دروبینسکیرهبر ارکستر: کریستیان فلوراارکستر ملی اتاق جمهوری مولداوی
این کنسرتو در سه موومان بههمپیوسته نوشته شده است: نه خیلی سریع، آهسته، و بسیار زنده. از همان ابتدا، ویولنسل به آرامی و بدون معرفی نمایشی از سوی ارکستر وارد میشود و تمی گرم و ترانهگونه ارائه میکند. این رویکرد ملودیک در سراسر موومان اول ادامه دارد، جایی که شومان بهجای تضادهای دراماتیک، بر ظرافتهای احساسی و گفتوگوی صمیمی بین ویولنسل و ارکستر تأکید میکند. ارکستراسیون شفاف نگه داشته شده تا صدای ویولنسل بهراحتی شنیده شود.
موومان دوم، آهسته، فضایی لطیف و تقریباً سوگناک دارد که توانایی شومان در خلق ملودیهای زیبا را به نمایش میگذارد. در این بخش، ویولنسل سولو با ویولنسل ارکستر وارد دوئت میشود؛ لحظهای صمیمی که یادآور علاقهٔ شومان به بافتهای موسیقی مجلسی است. این بخش دارای کیفیتی شاعرانه است که بازتابی از دنیای درونی آهنگساز به شمار میرود و نیازمند اجرای بسیار احساسی و کنترلشده از سوی نوازنده است.
موومان پایانی، بسیار زنده، حالوهوایی پرجنبوجوش و بازیگوشانه دارد، اگرچه شومان همچنان از نمایش بیشازحد تکنیکی اجتناب میکند. بخش سولو از لحاظ تکنیکی دشوار است، اما همواره در خدمت بیان موسیقایی قرار دارد. نزدیک پایان موومان، کادانزای کوتاهی ظاهر میشود که بیشتر نقش جمعبندی احساسی را دارد تا نمایش قدرت؛ در آن، تمهایی از بخشهای پیشین نیز شنیده میشود و به وحدت ساختاری کل اثر کمک میکند.
اگرچه این کنسرتو در زمان حیات شومان اجرا نشد و تا سالها پس از مرگش شناخته نشد، امروزه بهعنوان یکی از مهمترین کنسرتوهای ویولنسل در قرن نوزدهم شناخته میشود. حالوهوای درونگرایانه، انسجام ساختاری و عمق احساسی آن باعث شده این اثر هم در میان نوازندگان و هم در میان شنوندگان محبوب باشد. کنسرتوی ویولنسل در لا مینور، اثری نمایشی نیست، بلکه بیانی صمیمی، صادقانه و جاودان از ذهن و قلب شومان است.
Comments are closed.