مثلث روسیه-هند-چین (RIC) یک چارچوب نوظهور نیست، بلکه چارچوبی غیرفعال است که تلاش‌های جدیدی برای احیای آن صورت گرفته است. RIC که در ابتدا توسط یوگنی پریماکوف، نخست وزیر سابق روسیه، در اواخر دهه 1990 مطرح شد، به عنوان یک وزنه تعادل استراتژیک در برابر هژمونی تک قطبی ایالات متحده پس از جنگ سرد طراحی شده بود. این ایده به دنبال ایجاد یک نظم جهانی چند قطبی از طریق سه‌گانه کشورهای قدرتمند اوراسیا بود – که هر کدام دارای نارضایتی‌ها، جاه‌طلبی‌ها و وابستگی‌های متقابل تاریخی بودند. شرایط فعلی، که با افزایش قطب‌بندی جهانی، بحران‌های اوکراین و تایوان و جدایی اقتصادی مشخص می‌شود، علاقه به فعال‌سازی مجدد چارچوب RIC را به عنوان یک ضرورت ژئوپلیتیکی برای مسکو و با احتیاط، برای پکن، دوباره زنده کرده است.

همانطور که در تایمز آو ایندیا برجسته شده است، رویکرد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به هند در سال 2025، نشان دهنده دوری از وابستگی بیش از حد به چین و جستجوی کثرت استراتژیک است. مسکو که به دلیل جنگ در اوکراین، تحریم‌ها و اخراج دیپلماتیک از نهادهای اروپایی با انزوای فزاینده غرب مواجه است، در حال ارزیابی مجدد سیاست آسیایی خود است. «محور هند» چیزی بیش از یک نمادگرایی است؛ این محور شامل پیشنهادهای دفاعی قوی، عملیاتی کردن کریدور چنای-ولادیوستوک، و سیگنال‌های عمومی از لاوروف و دیگر مقامات روسی است که RIC را به عنوان یک ایده استراتژیک بلندمدت تأیید می‌کند.

واکنش هند با عمل‌گرایی مشخص می‌شود. در حالی که از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین خودداری کرده و همچنان به خرید نفت روسیه با تخفیف ادامه می‌دهد، هند از نزدیک شدن بیش از حد به یک اتحاد که شامل چین نیز می‌شود، محتاط است. دکترین «استقلال استراتژیک» هند در برابر اتحادهای تحت رهبری ایالات متحده و فشار استراتژیک چین و روسیه مقاومت می‌کند. نخبگان هند به همکاری RIC از طریق یک لنز هزینه-فایده نگاه می‌کنند، جایی که تعامل با روسیه نباید به قیمت امنیت خود آنها تمام شود یا آرمان‌های هند-اقیانوسیه آنها را در کنار Quad (ایالات متحده، ژاپن، استرالیا) تضعیف کند.

از دیدگاه چین، RIC همچنان یک ابزار دیپلماتیک مفید، هرچند محدود، است. تفسیرهای چینی از 环球网 (Huanqiu) و 观察者网 (Guanchazhe) ارزش هند را در تنوع‌بخشی به مشارکت‌های اوراسیا به رسمیت می‌شناسد، اما پکن شک و تردید عمیق دهلی را درک می‌کند. چین به طور نامحسوس از ابتکار مسکو حمایت می‌کند، به ویژه برای نشان دادن جایگزین‌هایی برای بلوک‌های غربی و تضعیف استراتژی آسیایی واشنگتن. با این حال، هیچ شکی نیست که هند به هرگونه اتحاد سیاسی محکم به رهبری پکن خواهد پیوست. درگیری‌های دره گالوان (2020) و تنش‌های مرزی حل نشده هنوز سایه سنگینی بر آن انداخته است.

موانع ساختاری برای ادغام عمیق‌تر هند و پاکستان

علیرغم اظهارات رسمی، هند و پاکستان با تناقضات ساختاری عمیقی روبرو هستند. ناراحتی هند از چین در کوتاه مدت غیرقابل حل است. ابتکار کمربند و جاده چین (BRI)، به ویژه کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) که از کشمیر عبور می‌کند، برای هند منفور است. روسیه، اگرچه ظاهراً بی‌طرف است، اما به طور فزاینده‌ای در مورد اتصال اوراسیا با چین همسو می‌شود و این امر موقعیت دهلی را پیچیده‌تر می‌کند. بدون اعتماد، سه‌جانبه‌گرایی نمی‌تواند فراتر از مجامع گفتگو برود.

روسیه همچنان به عنوان عامل اصلی در این قالب سه‌جانبه عمل می‌کند، عمدتاً از طریق معاملات دفاعی و انرژی. مسکو فناوری جنگنده نسل پنجم (Su-57) را به هند ارائه می‌دهد و حتی اجازه تولید محلی را می‌دهد – اقدامی بی‌سابقه با هدف حفظ وابستگی دفاعی. علاوه بر این، تجارت دوجانبه از 27 میلیارد دلار فراتر رفته است، عمدتاً از طریق واردات نفت و کود. در حالی که چین بزرگترین شریک تجاری روسیه است، مسکو برای بازار هند نه تنها به دلیل تنوع‌بخشی، بلکه به دلیل نشان دادن اینکه در آسیا منزوی نیست، ارزش قائل است.

کریدور دریایی چنای-ولادیوستوک و لجستیک استراتژیک
عملیاتی شدن کریدور دریایی چنای-ولادیوستوک در اواخر سال 2024 گامی ملموس به سوی همکاری لجستیکی نزدیک‌تر روسیه و هند است. برخلاف کریدور حمل و نقل بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) که از نظر سیاسی بحث‌برانگیزتر است، این پروژه از تنگنای ایران اجتناب می‌کند و زمان حمل و نقل دریایی را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد. این کریدور هم به عنوان نمادی از اتصال آسیای جنوبی-خاور دور و هم به عنوان ابزاری برای تعمیق تعامل نهادی، به ویژه در صنایع انرژی و کشتیرانی، عمل می‌کند.

ارتباط بریکس و سازمان همکاری شانگهای
RIC به صورت جداگانه وجود ندارد؛ این کریدور با پلتفرم‌های چندجانبه مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای (SCO) همپوشانی دارد. روسیه و چین بر SCO تسلط دارند، جایی که هند عضو کامل است اما اغلب از نظر دیپلماتیک به حاشیه رانده شده است. با این حال، در بریکس، هند فضای مانور بیشتری دارد، به ویژه در بحث‌های مربوط به جایگزین‌های ارزی برای دلار آمریکا. چالش تبدیل این پلتفرم‌ها از انجمن‌های گفتگو به نهادهای سیاست‌گذار همچنان پابرجاست. RIC، در شکل فعلی خود، فاقد سازوکارهای اجرایی است و از اصطکاک‌های دوجانبه رنج می‌برد.

منابع چینی، دیدگاهی عموماً گرم اما از نظر استراتژیک مبهم نسبت به نزدیکی روسیه به هند نشان می‌دهند. پکن می‌داند که اقدام روسیه عمل‌گرایانه است، نه ایدئولوژیک. محور چین و روسیه، اگرچه در ظاهر – به ویژه در رزمایش‌های نظامی و انرژی – محکم است، اما بدون رقابت داخلی نیست. روسیه همچنان از تبدیل شدن به شریک کوچک‌تر محتاط است و سیاست آن در قبال هند یکی از راه‌های نشان دادن این است که همچنان تصمیم‌گیری مستقل خود را حفظ می‌کند. با این حال، رسانه‌های چینی مخالفتی با احیای RIC نداشته‌اند و سکوت خود را با آن نشان داده‌اند.

هدف نهایی روسیه، اوراسیای چندقطبی است که در آن در مرکز مشارکت‌های منطقه‌ای همپوشانی – BRICS، SCO، CSTO، EAEU و احتمالاً RIC احیا شده – قرار دارد. اما این امر مستلزم انعطاف‌پذیری است، به ویژه از سوی شرکایی مانند هند که زبان استراتژیک متفاوتی دارند. گنجاندن هند در این مثلث به مسکو کمک می‌کند تا از وابستگی بیش از حد به چین، که از زمان جنگ اوکراین به یک شریک ضروری اما پرخطر تبدیل شده است، جلوگیری کند.

هند در یک مقطع بحرانی قرار دارد. این کشور می‌تواند از انجمن‌های RIC برای طرح چشم‌انداز خود برای یک آسیای چندقطبی غیرمتعهد استفاده کند، یا می‌تواند محتاط بماند و به صورت نمادین مشارکت کند اما در جاهای دیگر همسو شود. با افزایش تنش‌های مرزی با چین و حمایت غرب، انگیزه‌های دهلی برای تعامل عمیق RIC کم است. با این حال، نادیده گرفتن RIC ممکن است به روسیه و چین اجازه دهد تا بدون دخالت هند، معماری منطقه را تغییر دهند، که احتمالاً برخلاف منافع آن است.

دخالت غیر اوراسیایی
ایالات متحده با احتیاط احیای RIC را زیر نظر دارد. واشنگتن بی‌سروصدا هند را تحت فشار قرار داده است تا از خریدهای تسلیحاتی روسیه فاصله بگیرد، به‌ویژه از طریق CAATSA (قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم). در حالی که هند در برابر چنین فشارهایی مقاومت کرده است، تشدید تنش‌های آینده – مانند همکاری‌های موشکی عمیق‌تر هند و روسیه – می‌تواند روابط ایالات متحده و هند را تحت فشار قرار دهد. این امر پارادوکسی ایجاد می‌کند که در آن هند از دیپلماسی RIC برای ایجاد تعادل در برابر چین استفاده می‌کند و همزمان همکاری با ایالات متحده را برای ایجاد تعادل در برابر چین و روسیه تعمیق می‌بخشد.

عمل‌گرایی بر ایدئولوژی
فراتر از ارتش و تجارت، پتانسیل RIC در قدرت نرم و آموزش نیز نهفته است. روسیه همچنان بورسیه‌های تحصیلی برای دانشجویان هندی و چینی را تأمین می‌کند و انجمن‌های فرهنگی سه‌جانبه وجود دارند، هرچند که به اندازه کافی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. دیپلماسی مسیر دوم (مبادلات دانشگاهی، روزنامه‌نگاری و جامعه مدنی) همچنان زمینه‌ای مناسب برای توسعه است. اگر RIC قرار است از معامله‌گرایی فراتر رود، باید در این مسیرهای بلندمدت تعامل سرمایه‌گذاری کند.

RIC یک بلوک به معنای سنتی نیست. بهتر است به عنوان یک ابزار دیپلماتیک که بر اساس ضرورت و فرصت شکل گرفته است، درک شود. روسیه آن را راهی برای خروج از انزوا می‌داند. چین آن را به عنوان یک انجمن مفید برای رقیق کردن فشار غرب می‌بیند. هند آن را فضایی برای تعامل محدود با پتانسیل شکل‌دهی به چندقطبی می‌داند. احیای آن در سال 2025 بازتابی از چندپارگی و صف‌بندی مجدد گسترده‌تر اوراسیا است، اما اینکه آیا به نیرویی برای ادغام تبدیل می‌شود یا به عنوان یک اشاره نمادین به چندقطبی باقی می‌ماند، به این بستگی دارد که این سه قدرت چقدر خوب منافع رقابتی خود را مدیریت می‌کنند.

آینده RIC به این بستگی دارد که آیا سه کشور می‌توانند اتحاد تاکتیکی را به اعتماد استراتژیک تبدیل کنند یا خیر. تاکنون، قالب آن همچنان معاملاتی باقی مانده است – معاملات دفاعی، واردات نفت و اجلاس‌های دوره‌ای. برای همکاری‌های تحول‌آفرین، RIC به چارچوب‌های نهادی، مبادلات منظم نظامی و دانشگاهی سه‌جانبه و پروژه‌های زیرساختی مشترک نیاز دارد. مسیر چنین تحولی طولانی و مملو از بی‌اعتمادی است.